جدول جو
جدول جو

معنی گت کانده - جستجوی لغت در جدول جو

گت کانده
چند ستون میانی که به عنوان حمال در زیرپوشش بام به کار رود
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تُ دِ)
دهی از دهستان سلطانیه است که در بخش حومه شهرستان زنجان و 54 هزارگزی زنجان و 12 هزارگزی راه قیدار به سلطانیه قرار دارد. کوهستانی و سردسیر است. و 650 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار و رودخانه محلی است. محصول آنجا غله و بنشن و انگور است و شغل مردم آنجا زراعت و بافتن گلیم و قالیچه است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(گُ گَ)
نام شهری است به هندوستان از کرناتک در حدود حیدرآباد. (آنندراج) (ناظم الاطباء). نام قصبه ای است در یک فرسخی حیدرآباد دکن که قریب یک قرن و نیم از سال 924 تا سال 1098 پایتخت شاهان قطب شاهی بوده و قلعه و مقابر ایشان تاکنون در آن موجود است. (از انجمن آرا). و رجوع به مقدمۀ برهان قاطع چ معین ص 79 و 81 شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
تکانده ناشده. مقابل تکانده. رجوع به تکانده شود.
- درخت نتکانده، درختی که هنوز میوۀ آن را با تکان دادن درخت از شاخه هایش جدا نکرده اند: درخت توت نتکانده، سیب نتکانده و جزآن
لغت نامه دهخدا
تصویری از تکانده
تصویر تکانده
حرکت داده جنبانده
فرهنگ لغت هوشیار
چوبی افقی در دستگاه پارچه بافی سنتی
فرهنگ گویش مازندرانی
از وسایل چرخ ریسی سنتی
فرهنگ گویش مازندرانی
دو ردیف ستون کوچک که در دو سوی زیر پوشش بام باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
این مقدار، این اندازه
فرهنگ گویش مازندرانی
اتاق بزرگ
فرهنگ گویش مازندرانی